موضوع: "مناسبت ها"

افشاگری امام خمینی(ره) درباره کاپیتولاسیون

بخشی از سخنان افشاگرانه امام خمینی(رحمه الله علیه) درباره معاهده ننگین کاپیتولاسیون:

«مجلس به پيشنهاد دولت، سند بردگي ملت ايران را امضا کرد… بدون اطلاع ملت با چند ساعت صحبت­هاي سرّي، ملت ايران را در تحت اسارت امريکايي­ها قرار داد… اکنون من اعلام مي­کنم که اين رأي ننگين مجلسين، مخالف اسلام و قرآن است».

«ما را فروختند، استقلال ما را فروختند و باز هم چراغاني کردند و پايکوبي کردند. اگر من به جاي اينها بودم… مي­گفتم بيرق سياه بالاي سر بازارها بزنند… به حسب اين رأي ننگين، اگر يک مستشار امريکايي يا يک خادم مستشار امريکايي به يکي از مراجع تقليد ايران، به يکي از افراد محترم ملت، به يکي از صاحب­منصبان عالي‌رتبه ايران هر جسارتي بکند، هر جنايتي بنمايد، پليس حق بازداشت او را ندارد؛ محاکم ايران حق رسيدگي ندارند؛ ولي اگر به يک سگ آنها تعرض بشود، پليس بايد دخالت کند، دادگاه بايد رسيدگي نمايد!»(صحيفه امام،‌ مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، ج1، ص40)

«کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا»

حضرت امام خمینی ‏(ره)  از «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» با تعبیر « کلمه بزرگ» یاد می کند و بر حفظ معنای عاشورا و پیاده کردن نقش کربلا تأکید نموده است و می فرمایند: «این کلمه (کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا)، یک کلمه ‏بزرگی است…همه روز باید ملت ما این معنی را داشته باشد که امروز روز عاشورا است و ما باید مقابل ظلم بایستیم و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را ما پیاده‏ کنیم، انحصار به یک زمین ندارد. انحصار به یک افراد نمی‏شود. قضیه کربلا منحصر به یک ‏جمعیت هفتاد و چند نفری و یک سرزمین کربلا نبوده، همه زمینها باید این نقش را ایفا کنند.» صحیفه نور،ج 9،ص 202.

از عمار بیاموزیم

روشنگری عمار در کلام آقا

امام خامنه ای می فرمایند:"به نظر من، عمار هنوز هم ناشناخته است الهى است. من در زندگى امير المؤمنين علیه السلام كه نگاه می كردم، ديدم هيچ كس مثل عمار ياسر نيست؛ يعنى از صحابة رسول اللّه صلی الله علیه و آله، هيچ كس نقش عمار ياسر را در طول اين مدت نداشت. آنان زنده نماندند؛ ولى ايشان حيات با بركتش ادامه پيدا كرد. هر وقت براى اميرالمؤمنين علیه السلام يك مشكل ذهنى در مورد اصحاب پيش آمد؛ يعنى در يك گوشه شبهه اى پيدا شد، زبان اين مرد، مثل سيف قاطع جلو رفت و قضيه را حل كرد. در جنگ صفين ما از آن طرف عمار را داريم كه جناب عمار ياسر دائم مشغول سخنرانى است؛ اين طرف لشكر، آن طرف لشكر، با گروه هاى مختلف؛ چون آنجا واقعاً فتنه بود. دو گروه مسلمان در مقابل هم قرار گرفتند. فتنه عظيمى بود. يك عده اى مشتبه بودند. عمار دائم مشغول روشنگرى بود. اين طرف مى رفت، آن طرف مى رفت، براى گروه هاى مختلف سخنرانى مى كرد.»

سخنرانى مقام معظم رهبری مدظله العالي در جمع علما و روحانيون استان لرستان، سال 1370.

جشن گل باران در حرم مطهر امام رضا(علیه السلام)

** بدون شرح  **

پیام امام رضا(علیه السلام) به شیعیان

مدت ها شاگردش بودم. از نسل امام حسن مجتبی(علیه السلام) بود  وبه  حسنی شُهره بود.عبدالعظیم حسنی بسیار عابد و با تقوا بود. او شاگرد چند امام به ویژه امام هادی و پدر ایشان بود.

او تحت تعقیب حکومت بوده و مدتی پنهانی سفر می کرد. سید عبدالعظیم به «ری» وارد، و در خانه ی یکی از شیعیان ساکن شده بود.صاحب خانه اش می گفت:« وی پیوسته عبادت می کرد. روزها روزه، و شب ها به عبادات شبانگاهی اش مشغول بود. قبری نزدیک خانه ما بودذ که عبدالعظیم بسیار به زیارت آن قبر می رفت و می گفت که این، قبر یکی از فرزندان امام کاظم(علیه السلام)  است.» عبدالعظیم با امام هشتم نیز رفت و آمد می کرد.

امام هشتم نیز به خوبی از جایگاه او در میان شیعه آگاه بود و برخی از پیغام ها را از طریق او می رساند. یک بار که او نزد امام رضا( علیه السلام) رفته بودف امام به اوو گفته بود:

« ای عبدالعظیم ! سلام مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو که شیطان را در خود راه ندهند، و ایشان را به راست گویی  امانت داری سفارش کن. به آنان سفرش کن که خاموشی گزینند و بحث و جدل های بیهوده را رها کنندف به یکدیگر روی آورند و به نزاع با یکدیگر نپردازند؛ زیرا من به جان خودم سوگند یاد کرده ام که هر کس دوستی از دوستان مرا خشمگین کند، از خدا بخواهم که در دنیا، سخت ترین عذاب را به او بچشاند و در آخرت، از زیانکاران باشد.

به آنان بگو که خداوند، نیکوکارتان را آمرزیده و از بدکارتان گذشته است، مگر کسی که به او شرک ورزد و یا دوستی از دوستان مرا آزار دهد و  یا قصد بدی به  او داشته باشد زیرا در این صورت، خداوند او را نمی بخشد تا زمانی که از این کارها یا از این بد اندیشی دست بردارد و اگر دست برنداشت، روح ایمان از دلش می رود واز ولایت، و دوستی من خارج می شود و نصیبی از ولایت ما ندارد. پناه می برم به خدا از این امر».

                                                          (رجال نجاشی،ص 247،ش653؛الاختصاص،ص247)