موضوع: "بصیرت افزایی"

از بزرگان بیاموزیم

منطق ظلم از منظر امام خمینی(ره)

وظایف ریاست جمهوری

بخوانیم و بدانیم

اصول مرتبط با شرح وظايف رياست جمهوري ( اصل 113 تا 155 )

اصل113:پس‏ از مقام‏ رهبري‏ رييس‏ جمهور عاليترين‏ مقام‏ رسمي‏ كشور است‏ و مسئولیت‏ اجراي‏ قانون‏ اساسي‏ و رياست‏ قوه‏ مجريه‏ را جز در اموري‏ كه‏ مستقيما به‏ رهبري‏ مربوط مي‏ شود، بر عهده‏ دارد.

اصل115:رييس‏ جمهور بايد از ميان‏ رجال‏ مذهبي‏ و سياسي‏ كه‏ واجد شرايط زير باشند انتخاب‏ گردد: ايراني‏ الاصل‏، تابع ايران‏، مدير و مدبر، داراي‏ حسن‏ سابقه‏ و امانت‏ و تقوي‏، مومن‏ و معتقد به‏ مباني‏ جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏ و مذهب‏ رسمي‏ كشور.

اصل122:رييس‏ جمهور در حدود اختيارات‏ و وظايفي‏ كه‏ به‏ موجب‏ قانون‏ اساسي‏ و يا قوانين‏ عادي‏ به‏ عهده‏ دارد در برابر ملت‏ و رهبر و مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ مسئول‏ است‏.

اصل123:رييس‏ جمهور موظف‏ است‏ مصوبات‏ مجلس‏ يا نتيجه‏ همه‏ پرسي‏ را پس‏ از طي‏ مراحل‏ قانوني‏ و ابلاغ‏ به‏ وي‏ امضا كند و براي‏ اجرا در اختيار مسئولان‏ بگذارد.

اصل124:رييس‏ جمهور مي‏ تواند براي‏ انجام‏ وظايف‏ قانوني‏ خود معاوناني‏ داشته‏ باشد. معاون‏ اول‏ رييس‏ جمهور با موافقت‏ وي‏ اداره‏ هيات‏ وزيران‏ و مسئولیت‏ هماهنگي‏ ساير معاونتها را به‏ عهده‏ خواهد داشت‏.

اصل125:امضاي‏ عهدنامه‏ ها، مقاوله‏ نامه‏ ها، موافقت‏ نامه‏ ها و قراردادهاي‏ دولت‏ ايران‏ با ساير دولتها و همچنين‏ امضاي‏ پيمان‏ هاي‏ مربوط به‏ اتحاديه‏ هاي‏ بين‏ المللي‏ پس‏ از تصويب‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ با رييس‏ جمهور يا نماينده‏ قانوني‏ او است‏.

اصل126:رييس‏ جمهور مسئولیت‏ امور برنامه‏ و بودجه‏ و امور اداري‏ و استخدامي‏ كشور را مستقيما بر عهده‏ دارد و مي‏ تواند اداره‏ آنها را به‏ عهده‏ ديگري‏ بگذارد.

اصل127:رييس‏ جمهور مي‏ تواند در موارد خاص‏، بر حسب‏ ضرورت‏ با تصويب‏ هيات‏ وزيران‏ نماينده‏، يا نمايندگان‏ ويژه‏ با اختيارات‏ مشخص‏ تعيين‏ نمايد. در اين‏ موارد تصميمات‏ نماينده‏ يا نمايندگان‏ مذكور در حكم‏ تصميمات‏ رييس‏ جمهور و هيات‏ وزيران‏ خواهد بود.

اصل128:سفيران‏ به‏ پيشنهاد وزير امور خارجه‏ و تصويب‏ رييس‏ جمهور تعيين‏ مي‏ شوند. رييس‏ جمهور استوارنامه‏ سفيران‏ را امضا مي‏ كند و استوارنامه‏ سفيران‏ كشورهاي‏ ديگر را مي‏ پذيرد.

اصل129:اعطاي‏ نشانهاي‏ دولتي‏ با رييس‏ جمهور است‏.

اصل133:وزرا توسط رييس‏ جمهور تعيين‏ و براي‏ رفتن‏ راي‏ اعتماد به‏ مجلس‏ معرفي‏ مي‏ شوند با تغيير مجلس‏، گرفتن‏ راي‏ اعتماد جديد براي‏ وزرا لازم‏ نيست‏. تعداد وزيران‏ و حدود اختيارات‏ هر يك‏ از آنان‏ را قانون‏ معين‏ مي‏ كند.

بصیرت از منظر رهبر

 بصيرت مورد نظر رهبري انقلاب يعني چه؟
در يک پاسخ اجمالي و مختصر بايد گفت بصيرت يعني 
-آگاهي علمي ،
-آگاهي عملي ،همراه با نکته سنجي و درايت و فهم(عقلانيت و فهم).
-انسجام و وحدت ملي 
-دشمن شناسي
- بصيرت به تعبير اميرمؤمنان، يعني مشاهده درست و دقيق حوادث، تفکر و تدبر در آنها و سنجيدن مسائل و حوادث.
رهبر فرزانه انقلاب در توضيح دقيق بصيرت مي فرمايد : «بصيرت را در دو سطح ميتوانيم تعريف كنيم. يك سطح، سطح اصولى و لايه‌ى زيرين بصيرت است. انسان در انتخاب جهان‌بينى و فهم اساسى مفاهيم توحيدى، با نگاه توحيدى به جهان طبيعت، يك بصيرتى پيدا ميكند. … اين، پايه‌ى اساسى معرفت است؛ پايه‌ى اساسى بصيرت است. اين بصيرت خيلى چيز لازمى است؛ اين را بايد ما در خودمان تأمين كنيم. بصيرت در حقيقت زمينه‌ى همه‌ى تلاشها و مبارزات انسانى در جامعه است. اين يك سطح بصيرت.
بجز اين سطح وسيع بصيرت و لايه‌ى عميق بصيرت، در حوادث گوناگون هم ممكن است بصيرت و بى‌بصيرتى عارض انسان شود. انسان بايد بصيرت پيدا كند. اين بصيرت به چه معناست؟ يعنى چه بصيرت پيدا كند؟ چه جورى ميشود اين بصيرت را پيدا كرد؟ اين بصيرتى كه در حوادث لازم است و در روايات و در كلمات اميرالمؤمنين هم روى آن تكيه و تأكيد شده، به معناى اين است كه انسان در حوادثى كه پيرامون او ميگذرد و در حوادثى كه پيش روى اوست و به او ارتباط پيدا ميكند، تدبر كند؛ سعى كند از حوادث به شكل عاميانه و سطحى عبور نكند؛ به تعبير اميرالمؤمنين، اعتبار كند: «رحم اللَّه امرء تفكّر فاعتبر»؛فكر كند و بر اساس اين فكر، اعتبار كند. يعنى با تدبر مسائل را بسنجد - «و اعتبر فأبصر» - با اين سنجش، بصيرت پيدا كند. حوادث را درست نگاه كردن، درست سنجيدن، در آنها تدبر كردن، در انسان بصيرت ايجاد ميكند؛ يعنى بينائى ايجاد ميكند و انسان چشمش به حقيقت باز ميشود. اميرالمؤمنين (عليه الصّلاة و السّلام) در جاى ديگر ميفرمايد: «فانّما البصير من سمع فتفكّر و نظر فأبصر» …»
       (سخنان مقام معظم رهبري در جمع دانشجويان استان قم 1389)

رمز پیروزی بر دشمن داخلی

رمز پیروزی بر دشمن داخلی در کلام امام علی(ع)

امام علی علیه‌السلام: آنگاه كه خدا، راستى و اخلاص ما را ديد، خوارى و ذلت را بر دشمنان ما نازل و پيروزى را به ما عنايت فرمود، تا آنجا كه اسلام استحكام يافته فراگير شد و در سرزمينهاى پهناورى نفوذ كرد.

برخى اين خطبه را به آغاز سال 37 هجرى نسبت به تحرّكات معاويه در بصره، و برخى در يكى از روزهاى جنگ صفین نسبت مى‏‌دهند.     
امیرالمومنین امام علی علیه‌السلام: در ركاب پيامبر خدا صلی الله علیه و آله بوديم و با پدران و فرزندان و برادران و عموهاى خود جنگ مى‌كرديم، كه اين مبارزه بر ايمان و تسليم ما مى‌افزود، و ما را در جاده وسيع حق و صبر و بردبارى برابر ناگواريها و جهاد و كوشش برابر دشمن، ثابت قدم مى‌ساخت. 
گاهى يك نفر از ما و ديگرى از دشمنان ما، مانند دو پهلوان نبرد مى‌كردند، و هر كدام مى‌خواست كار ديگرى را بسازد و جام مرگ را به ديگرى بنوشاند، گاهى ما بر دشمن پيروز مى‌شديم و زمانى دشمن بر ما غلبه مى‌كرد.
پس آنگاه كه خدا، راستى و اخلاص ما را ديد، خوارى و ذلت را بر دشمنان ما نازل و پيروزى را به ما عنايت فرمود، تا آنجا كه اسلام استحكام يافته فراگير شد و در سرزمينهاى پهناورى نفوذ كرد.
به جانم سوگند! اگر ما در مبارزه مثل شما بوديم هرگز پايه‌اى براى دين استوار نمى ماند، و شاخه‌اى از درخت ايمان سبز نمى‌گرديد، به خدا سوگند! شما هم اكنون از سينه شتر خون مى‌دوشيد و سرانجامى جز پشيمانى نداريد.

                                          «نهج‌البلاغه، خطبه 55»

1 2 ...3 4 5 7